مدح و مرثیۀ حضرت معصومه سلاماللهعلیها
شاعر : حسن کردی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل
اگر چه سنگ صبـور برادرش باشد نشـد کـنـار نـفـسهـای آخـرش باشـد
اگـر چه هـمـدم دلـتـنـگی بـرادر بود نـشد زمـان غـم و درد دلبـرش باشد
رضا رضا به لب و اشک نامه خوانش بود سپـرد سر به سفـر تا کـبوترش باشد
گـذاشت پا به بیـابـان هـجـر تا شـاید فراق سر برسد تا که در برش باشد
تب فـراق برادر اگرچه او را کشت نـشد که هـمدم جـسم مطـهـرش باشد
نکُـشته شکـر خدا پیش او بـرادر را ندیده نیـزه نشـین رأس انورش باشد
هزارشکر که ناموس حق ندید اینبار نـگـاه قـوم حـرامی بـرابـرش بـاشـد
نگشته ذوب دلش در حرارت گودال به آه و ناله چو مبهوت حنجرش باشد
نـدیـده خـنـدۀ بـیشـرم سـاربـانـی را نـدیـده حـرمـلهای سـایۀ سـرش باشد
نـدیـده کـوچـۀ پُـر کـیـنـۀ یهـودی را که با شکنجه نگهبان معجـرش باشد
|